لیث کریمی پور ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ شادی و آرامش، فرهنگ

واقعیت دروغین

هرآنچه را که میبینیم در واقع، حقیقت نیست. حتی آن چیزهایی که با چشم خود میبینیم و آنها را لمس می کنیم. مثلاً ما هر روز خورشید را می بینیم که دور زمین می چرخد ولی حقیقت این است که ما دور خورشید در حال دوران هستیم. و یا ماه را بزرگترین سیاره موجود در آسمان می بینیم، اما حقیقت چیز دیگری است و کره ماه کوچکترین است. از طرف دیگر آهن را که در دست می گیریم، آنرا سخت و محکم حس می کنیم درحالی که آهن از ذرات بسیار کوچکی تشکیل شده که بین هر ذره فضاهایی نیز وجود دارد. ما آسمان را در بالای سر خود و زمین را پایین می بینیم در حالیکه هیچ بالا و پایینی وجود ندارد. این آسمان است که کره زمین را در برگرفته.

هر داستانی که در این دنیا درباره موفقیت و عشق می شنویم فقط و فقط، جنگ برای قدرت و تصاحب است. انسان برای رسیدن به اهداف خود تمام سعی و تلاش خود را می کند و از همه ابزارها استفاده می کند و در نهایت داستانهایی از کوشش و تلاش و زحمتهای خود برای دیگران می سراید.

ما در بهترین و پیشرفته ترین زمان تاریخ بشریت هستیم. از لحاظ علم و تکنولژی به بالاترین سطح تاریخ بشر رسیده ایم ولی در همین زمان، در بیشترین زمان جهل و نادانی نیز به سر می بریم. چون تمام علم و تکنولژی را برای نابودی همنوعان خود به کار می بریم و یا اختراعات و اکتشافات را برای پیروزی و غلبه بر دیگران انجام می دهیم. همه اینها برای این است که ثابت کنیم، ما راه درست را رفتیم و شما راه اشتباه را در پیش گرفتید. پس در واقع همه چیز دروغ و ساختگی است. متأسفانه علم انسان در بین دروغها و خودشیفتگی گُم می شود.

بدترین جهل این است که دانشمند و یا مخترع فراموش می کند که خود نیز مخلوق است. خود نیز توسط خالقی عظیم آفریده شده که اگر اراده کند می تواند تمام دستاوردهای انسان را نیست و نابود کند. خداوند همه چیز را به طور امانی به ما داده تا روزی که می میریم و همه چیز باز هم به او باز میگردد. ولی انسان این را درک نمی کند و همیشه از این امکانات و نعمتها برای نابودی و غلبه بر دیگران استفاده می کند. هر تپش قلب، هر نفسی که می کشیم، هر خاطره، هر فکر و خلاصه هر چیزی که داریم را باید برای شادی و خوشحالی دیگران استفاده کنیم. برای کمک به هم نوعان خود و برای ساخت دنیایی که همه در آن فریادرس و یاور دیگران هستند.